اختصاصی انطباق – محمد احمدی: سریال مترجم به کارگردانی و نویسندگی بهرام توکلی میتوان گفت اولین فیلمی نیست توکلی با سرعت قابل ملاحظه‌ای سعی در شناساندن نقش فیلم به بیینده و مخاطب فیلم هایش دارد .
سبک معرفی نقش های فیلم در من دیگو مارادونا نیستم در اثر قبلی چنین بوده و چنینش فکری کارگردان و نویسنده برای مخاطب قریب به ذهن و قابل تصور است .و از این حیث انتقاد قابل توجه ای به فیلم او نمیست . بلکه بنظر می آید توکلی با این فن کارگردانی خود سعی در جلوگیری از گیج شدن مخاطب در ابتدا فیلم دارد، و مایل هست در فیلم درام اش مخاطب به صورت مبهم، مات مبهوت فیلم او نشود . برای همین کدگذاری داخل ذهن مخاطب سریع انجام می دهد تا اختلال در فهم بییندگان فیلم اش اتفاق نیفتد .
ولی در ارتباط دادن اینکه چرا غزاله نقش اصلی سریال چرا دنبال روشی مثل قمار برای رسیدن به هدف اش برای نزدیک شدن به قاتل برادرش هست ؟ و اینکه حالت قابل باور تر برای مخاطب قریب به ذهن بیشتر باشد در فیلم نامه انتخاب نمیکند بنظر میرسد نقطه ضعف فیلم نامه باشد .
بی شک به آسانی می‌توانست به عنوان ارتباط با یکی از باند نزدیک قاتل برادرش به آن نزدیک شود و یا اینکه همان همکار قبلی شرکت سعی داشت فریب تا به لب تاب دار الترجمه دسترسی پیدا کند. چرا چنین تلاشی برای نزدیک به خود کیس اصلی نداشت ؟
فارق از این اشکال فیلم نامه در صحنه فیلم کارگردان دچار اشتباه غیر قابل تصور شد .
زمانی غزاله برای کمک از زن برادر اش تماس تلفنی گرفت تا از پشت به ماشین صاحب کار قبلی اش در دار ترجمه بزند بار اول نشان میدهد ماشین برخورد می‌کند غزاله عقب نشسته و بار دوم که از زبان خودش نقشه زدن به ماشین تعریف جلو نشسته که این تناقض عجیب از کارگران با تجربه ای همچون توکلی آن هم در قسمت اول سریال مترجم!!
ولی باید صبر کرد دیدید در ادامه چطور فیلم پیش می‌برد و آیا دچار ریزش مخاطب هست یا خیر ؟!
آیا میتوان گمان برد سریال مترجم مقدمات اشاره چه مستقیم چه حتی غیر مستقیم به کارخانه هفت تپه و حواشی گذشته آن دارد ؟
