️یادداشت – مصطفی فقیهی : میفرماید «با افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی باز هم وضعیت مردم از ابتدای انقلاب بهتر است» و برای این ادعای عجیب، این استدلال مشعشع را مطرح میکند که «با هر تعطیلی، مردم برای عزیمت به شمال کشور صف میکشند که نشان از سطح رفاه در کشور است»
این ادعا، مخصوص حضراتیست که چند دهه قبل، ارتباط خود با جامعه را کاملاً متوقف کرده و تصورشان از مردم، یخزده در شمایلِ «جامعهی دههی شصت» است. او سادهلوحانه «سبک زندگی مردم» را همان سبک ۴ دههی قبل دانسته و «مسافرتهای مردم به شمال» را «نشانی از سطح رفاه مطلوب» میخواند!
به زعم من امّا، چیزی که جای بحث و دعوا ندارد و از مسلمات این روزهای کشور است، همین نکتهی بیاندازه آشکار است که سطح رفاه مردم، بسیار ناگوار و بل دلخراش است؛ اگرچه سفرِ گروهی از مردمِ پایتخت به شمال، تنها و تنها نشان از آن دارد که این گروه – بجز گروهی معدود که نسبت به جمعیت تهران، هیچ هستند – در سختترین دوران زندگی نیز، «سفر» را از برنامهی زندگی خود حذف نمیکنند.
آقای صدیقی! حقیقتاً عجیب است که سفر گروهی از مردم به شمال را نشانهی رفاه میدانید. گویا پس از ۴ دهه حضور در سطحی قابل توجه از مدیران، هنوز این نکتهی بدیهی را درک نکردهاید که تهران، آنقدری جمعیت دارد که اگر یکهزارم مردم پایتخت، تصمیم گیرند راهی شمال شوند، تمامی جادههای منتهی به شمال، لبریز از جمعیت میشود!
و سوگمندانه نمیداند بخشی گسترده از همین مسافران، در پارکهای شمال یا کنار دریا، «چادرهای مسافرتی» به پا کرده و به ارزانترین شکل ممکن، همانجا سفر شمال خود را سپری میکنند؟
عجیب است! آخر، چه تخیلی پیرامون «مسافرت شمال» در ذهنتان گنجانده شده؟ از کِی تاحالا مسافرتهای پایتختنشینها به شمال، معیار سنجش رفاهِ مردم شده؟! آیا تصور کردهاید سفر شمال غالب ملت، مانند سفرهای اعیانی جنابتان به شمال است؟! چرا این اندازه «قیاس به نفس» میفرمایید؟!
باعث خجالت است که فردی در جایگاه امامت نمازجمعهی پایتخت، هنوز با اولیات روانشناسی مردم بیگانه است و نمیداند با طرح مداوم چنین سخنان بیهوده – که با حقیقیت به سال نوری فاصله دارد – آنهم در شرایطی که قیمتها روزانه روند صعودی دارند، تنها اعصاب ملت را بیش از پیش، منهدم کرده، نمک بر زخم مردم میپاشد و البته آرزوی طول عمر نیز برای خود میخرد.