اختصاصی انطباق -سرویس سیاسی : سال ۹۲ و زمانی که حسنروحانی به میدان آمد بسیاری از مدعیان انقلابیگری برنامههایی و وعدههایی را برای رقابت با او ارائه میدادند که هیچ همخوانی با حال و روز ایران نداشت و طوری نمایش داده میشد که گویی اگر آنها به ریاست میرسیدند ایران تبدیل به سوییس میشد!
سرانجام عمر هشت ساله دولت روحانی به اتمام رسید و دولت به لطف ومشیت شورای نگهبان! به صورت یکدست در اختیار انقلابیون افتاد.
با همان سیاستی که از قبل برنامهریزی شده بود تمام گزینههایی که به صورت پوششی اطراف رئیسی را گرفته بودند سر سفره نشستند و به سهم خود رسیدند.
از سعیدمحمد و محسنرضایی تا قاضیزادههاشمی و زاکانی همه در کنار رئیسی برای اداره یک ایران ۸۵میلیونی و تبدیل آن به سوییس برنامه و ادعا داشتند ولی امروز شاهد آن هستیم که نه تنها کاری نکردند بلکه زندگی مردم با مشکلات بیشتری روبهرو شد.
برای مثال در همان روزهای ابتدایی قیمت لبنیات گران شد و اندکی که گذشت تورم به سراغ مرغ و تخممرغ رفت که در این حین قیمت مرغ به ۳۱هزار تومان و تخم مرغ حتی تا شانهای ۶۰ هزار تومان هم بالا رفت و در ادامه به ۴۳ هزار تومان رسید.
مردم هنوز در شوک گرانیهای مرغ و تخممرغ بودند که ناگهان خبر آمد دولت قیمت کالاهای اساسی را اعلام کرد و در آن قیمت نان را افزایش داده است.
قیمت برنج نیز در همین بین برای آنکه از تورم جانماند به اوج رسید تا مردم دستشان از یک غذای معمولی با برنج هم کوتاه شود، برنجی که گاه تا کیلویی ۶۰هزار تومان بالا رفت و یک کیسه ۱۰ کیلویی به حدود ششصد هزار تومان رسید.
در ادامه گرانی مواد خوراکی ناگهان به بهانه صادرات، قیمت رب گوجهفرنگی نیز چندین درصد گران شد تا مردم برای خوردن یک املت ساده نیز با مشکل روبهرو شوند.
این وضعیت دردناک افزایش قیمتها مربوط به مواد غذایی بود ولی لوازمخانگی و خودرو نیز از این بازی خارج نبودند و با انحصار و دستوراتی که صورت گرفت قیمت آنها نیز رشد کرد و یک پراید معمولی تا ۱۸۰میلیون پرواز کرد.
سلطان گرانیها یعنی دلار و سایر ارزها را نیز نباید از قلم انداخت؛ دلار نیز در همین مدت اندک افزایش داشت و تاثیرش را بر زندگی مردم گذاشت.
این گوشهای از پرونده رئیسی و قطب انقلابیون در صد روز بود و در این میان نابودی سرمایه مردم در بورس و ریزش شاخص کل تا یک میلیون و سیصد واحد، فروش اوراق برای پر کردن جیب، گرفتن مالیاتهای رنگارنگ، بخل در افزایش حقوق بر خلاف نرخ تورم نیز در سابقه این تیم وجود دارد.
فراموش نکنیم دولت رئیسی قیمت برخی حاملهای انرژی را نیز افزایش داد و برای مثال به گفته مسئولان شرکت گاز نرخ تعرفه تا ۴۰۰درصد افزایش یافت و فیشهای نجومی برق نیز صدای اعتراض مردم را بلند کرد.
یکی دیگه از لکههای سیاه بر پرونده دولت رئیسی ماجرای انتصاباتی بود که دوست و رقیب دولت را به واکنش واداشت و سبب انتقادات فراوانی شد و این رویه در حالی از این جماعت به چشم میخورد که صاحبان تئوریشان این سنت را نقد میکردند و زیر سوال میبردند.
همه این مسایل را اگر یک طرف قرار دهیم و زیر سوال ببریم طرف دیگر این ضعف به برخورد با اعتراضات مردم اصفهان بازمیگردد؛ اعتراضاتی که با حضور مسئولان و توجه به خواستههای آنها میتوانست به خشونت کشیده نشود ولی رئیسی در این موضوع نیز سابقه خوشی از خود باقی نگذاشت.
این وضعیت و ناکارآمدی که در این مدت شاهدش بودیم را باید به پای تمام نهادها و سازمانهای حامی رئیسی نیز نوشت، آنهایی که تمام ثروت و قدرت کشور در اختیار آنهاست ولی باز هم نتوانستند جلوی گرانیها، ناامیدیها و اعتراضات را بگیرند.
صد روزی که تلخترین صد روز ابتدایی دولتهای بعد از انقلاب محسوب میشود و برای مردم خاطرهخوشی باقی نگذاشت و دستاورد آن تقریبا هیچ بود.
مسئولان خوب میدانند که بدون مردم هیچ هستند ولی بنا ندارند به صدای آنها گوش فرا دهند هرچند که نام مردم فقط لقلقه زبانشان است.