اختصاصی انطباق -سرویس بین الملل: سالهاست باکو ناز میکند و مسئولان ریز و درشت در ایران ناز میکشند و دلیل این همه مماشات مشخص نیست! اینکه برخی نیز از مشترکات فرهنگی سخن میگویند بیشک یک پوشش برای این همه نازکشی است چرا که این تکه جدا شده از ایران برای این مشترکات چندان ارزشی قائل نیست و بارها با ابزار قرار دادن بسیاری از مسائل قومی بر طبل تفرقه کوبیده است.
رژیم باکو علاوه بر یاوهگوییهایی که سالهاست درباره جگرگوشه ایران یعنی آذربایجان دارد بارها شیطنتهایی نیز در راستای هماهنگی با رژیم اسراییل داشته است که با توجه به ماجرای حمله به سفارت این رژیم در تهران، تخلیه سفارت و ترک سفیر و همچنین حمله این هفته به پایگاه وزارتدفاع در اصفهان خوب است به برخی از آن اشاره کنیم.
در همین راستا چندی پیش و قبل از مرگ نادرطالبزاده در برنامه عصر شبکه افق،؛افشاگریهای عجیب درباره دشمنی باکو با ایران مطرح شد برای مثال کارشناس برنامه ادعا کرد که اسرائیل توافقنامه هایی با آذربایجان دارد و یکسری هواپیماها و پهپادهای نظامی در پایگاه های آذربایجان مستقر کرده است که در صورت لزوم علیه ایران از آنها استفاده بکند.گردون داف افزود: برای این کار اسرائیل میلیاردها دلار توافقنامه تجاری با ترکیه داشته است تا بتواند این هواپیماها را به آذربایجان منتقل کند. اسرائیل ۵ هواپیما را به ترکیه فرستاده و خلبانان آن در ترکیه آموزش دیده اند و در نهایت در آذربایجان مستقر شده اند و افزون بر این مهمات این هواپیماها تامین شده است تا بتوانند در برابر نیروی هوایی ایران بایستند. علاوه بر این در سال ۲۰۱۱ یک کشتی نظامی اسرائیلی هم در بنادر آذربایجان حضور پیدا کرد تا تجهیزات نظامی را به آذربایجان منتقل کند.وی عنوان کرد: جنگنده های اف ۱۵ و اف ۱۶ اسرائیلی در آذربایجان مستقر شدند و در این مسیر همراهی دولت آلمان را با خود داشته اند.
در برخی محافل نیز اشاره شده که چند سال پیش بود که اسرائیلی ها پهپادی را از نخجوان به ایران فرستادند و نزدیکی نطنز توسط سپاه سرنگون شد. در ابتدا مسئولان آذربایجانی از این موضوع اظهار بی اطلاعی می کردند اما وقتی مدارک ارائه شد دیگر پذیرفتند و در حد یک عذرخواهی اقدام کردند و گفتند که اسرائیل ما را هم دور زده است.در بحث ترور دانشمندان هستهای هم صداوسیما در برنامهای مدعی شد اسرائیلیها جمالی فشی( عامل ترور شهید علی محمدی) را از فرودگاه باکو بدون اینکه مهر فرودگاه باکو در گذرنامه اش بخورد به اسرائیل منتقل کرده و آموزش دادند تا شهید علیمحمدی را ترور کند.
هر چند تلخی روابط این روزها تهران و باکو ریشه گستردهای دارد ولی در دهه اخیر شاخصترین آن را میتوان به دخالت نهادهای حاکمیتی ایران در زمان احمدینژاد بر سر موضوع مراسم یوروویژن دانست.مسابقهی آوازخوانی یوروویژن (Eurovision Song Contest) ۶ خرداد ۹۱ (۲۶ مه ۲۰۱۲) در شهر باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد. نمایندگان ۴۲ کشور دنیا در این مسابقه شرکت خواهند کردند.
وقتی الدار قاسیماوف و نیگار جمال، نمایندگان آذربایجان در مسابقات آواز خوانی یوروویژن ۲۰۱۱ در آلمان به مقام اول رسیدند، کسی مخالفتهای شدید جمهوری اسلامی ایران با برگزاری این مراسم در باکو را پیشبینی نکرده بود.
در روزهای منتهی به این مراسم صدا و سیما، خبرگزاریهای ایرانی و شبکه برون مرزی تلویزیون سحر که به زبان آذری برنامه پخش میکند، تبلیغات وسیعی علیه برگزاری یوروویژن۲۰۱۲ در باکو برپا کردهاند. در تریبونهای مختلف نماز جمعه برخی شهرهای ایران از جمله تبریز و اردبیل نیز امامان جمعه وقت با برگزاری این مراسم به ادعای آنها “غیر اخلاقی” و “ضداسلامی” مخافت کردند.
در همان زمان محسن مجتهد شبستری، امام جمعه تبریز گفته بود: «سهشنبه ۱۹ اردیبهشت(۹۱) مردم تبریز در محکومیت حرکات ضداسلامی دولت باکو مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجان در این شهر تجمع اعتراضآمیز برگزار میکنند».
مجتهد شبستری که نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی است ادعا کرد «در شرایطی که اکثر مردم این کشور مسلمان و شیعه هستند، برگزاری رژهی همجنسگرایان جای بسی تاسف دارد، تصمیم دولت باکو برای برگزاری مسابقهی موسیقی و رقص یوروویژن قلب مسلمانان جهان را جریحه دار کرده است.» پس این تجمع، اهالی باکو نیز در اقدامی متقابل در برابر سفارت جمهوریاسلامی در کشورشان تجمع و دخالت در امور داخلی را محکوم کردند.
از این پس حرکت لبه تیغ روابط صورت میگرفت تا اینکه تحرکات قومیتی باکو افزایش پیدا کرد و در محافلی اقدام به بیان اظهاراتی میکردند که تمامیت ارضی ایران را تهدید میکرد.
این در حالی بود که هر میزان طرف آذربایجانی شیطنت میکرد، مسئولان در ایران مماشات را جایگزین میکردند و همین سبب شد تا این جمهوری نه تنها به اقدامات خود پایان ندهد بلکه گستاخیهای بیشتری هم بکند.
در این سالهای اخیر که دیگر اوضاع به حدی تاملبرانگیز بود که نمایندگان ولی فقیه در استانهایی که مردم آذری ایران در آن زیست داشتند بیانیههایی در حمایت از جنگآوریهای باکو علیه ارمنستان داشتند و برای رژیم علیف کف و سوت میزدند!
در زمانی که دو دولت در جمهوریآذربایجان و ارمنستان بر سر یک مناقشه تاریخی درگیر بودند چهار نماینده ولی فقیه در استانهای آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان با صدور بیانیهای به موضوع دخالت کردند که هیچ منفعتی برای مردم ایران نداشت چرا که پس از مدتی سبب تصورات واهی برخی و نیز با گزافهگوییهای علیف و اردوغان مواجه شد.
این چهار نفر یعنی محمدعلی آلهاشم ، نماینده ولیفقیه در آذربایجانشرقی، حسن عاملی، نماینده ولیفقیه در اردبیل علی خاتمی، نماینده ولیفقیه در زنجان و مهدی قریشی، نماینده ولیفقیه در آذربایجانغربی در اظهارات خود با شهید خطاب کردن کشتههای جنگ قرهباغ گفته بودند هیچ تردیدی در تعلق قرهباغ به آذربایجان و اشغال آن و لزوم بازگشت این اراضی به آذربایجان، کشور اهلبیت نیست و دولت آذربایجان در بازپسگیری این اراضی کاملاً قانونی و شرعی عمل کرده و با این اقدام در صدد اجرای ۴ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برآمده است. ما به اقتضاء آیات قرآن و سیره معصومین و به اقتضاء فلسفه انقلاب اسلامی خود را ملزم به حمایت و دفاع از مظلوم میدانیم. ملت آذربایجان بهتر از همه میدانند که جمهوری اسلامی بالاترین کمک و حمایت را در طول اشغال قرهباغ به آذربایجان داشته و در تمام محافل بینالمللی از تمامیت ارضی آذربایجان دفاع کرده و وزارت امور خارجه نیز اخیراً دوباره بر تمامیت ارضی آذربایجان در غائله اخیر تأکید کرده است. اگر عنایات جمهوری اسلامی در بدو اشغال قرهباغ نبود قطعاً اشغال تا باکو امتداد مییافت.
مشخص نیست چرا این چهار نفر امروز درباره گزافهگوییهای اهالی سیاستزده و متوهم باکو بیانیه نمیدهند! یعنی خاک ایران به اندازه قرهباغ برای آنها ارزش ندارد؟! یا تصورات دیگری در سر این افراد وجود دارد که بیانیه نمیدهند؟! درباره مسالهای که ارتباطی به آنها نداشت بیانیه چهارگانه صادر کردند ولی امروز درباره تهدید تمامیت ارضی کشوری که در آن زندگی میکنند و هرچه دارند از آن است سکوت و تنها به واکنشهای گذرا بسنده کردهاند و حتی به واکنشهای توهین آمیز باکو نیز هیچ واکنشی نشان نمیدهند.
اگر مسئولان ما واهمه بهبود رسمی روابط یک رژیم به اسم آذربایجان با اسراییل را به عنوان اولین کشور شیعه دارند باید بدانند که سیاستهای حاکم در این سالها سبب شده است که تمام کشورهایی که سعی کردیم دخالتهایی در آنها داشته باشیم این روزها سعی میکنند به آغوش دشمن اصلی یعنی اسراییل بروند و هرچه ما در این مسیر دست و پا بزنیم بیشتر فرو میرویم؛ مسئولان نیز به جای هزینههای بیفایده و نازپروده کردن بیگانگان اگر به فکر تقویت روابط با مردم داخل مرزها بودند همین ملت جواب این قماش تازه به دوران رسیده را میدادند و نیازی به این همه مماشات با افرادی مانند علیف نبود؛ کاش از نتایجی که در موضوع جمهوریآذربایجان، جیبوتی، حماس و سایرین گرفتیم تجربه کنیم و بدانیم که تنها راه سعادت نه امتسازی بلکه احترام به حقوق ملتی است که این مرز و بوم متعلق به آنهاست و اگر پرچمی از عدهای بالاست بخاطر جانفشانیهای همین ملت است وگرنه امتهای دیگر برای ملیت خود ارزشی بیشتر از امت قائل هستند و غائله بکارگیری”خلیج عربی” توسط همان اهالی امتواحده که در بازیهای جام بصره به راه افتاد تایید کننده همین نکته مهم است.