جنگ اقتصاد توجه در رسانه ها

یادداشت انطباق -سام صالحی بختیاری : در علم اقتصاد ارزش هر کالا با توجه به کمیابی یا کاربرد آن تعیین می شود یعنی رابطه مستقیمی بین عرضه و تقاضا، حال اگر فراوانی یک کالا قیمتی به یک باره افزایش شدیدی داشته باشد قیمت آن کاهش می یابد و این مشتری ها هستند که ازش پیدا کرده و نبض بازار را به دست می‌گیرند . سال های گذشته در دنیای رسانه ها و فضای محتوا حرف اول را می زد و کسی برنده بود که بهترین محتوا را تولید کند اما در حال حاضر با توجه به افزایش بیش از حد رسانه‌ ها و تولیدکنندگان محتوا این مخاطبان هستند که ارزش پیدا کرده اند در واقع امروزه کسی برنده است که بتواند بیشترین توجه مخاطبان را به خود جلب کند ، به هر نحو ممکن !!
سرریز اطلاعات و دسترسی آسان و رایگان به میلیون ها ساعت محتوا در تمامی زمینه ها باعث به وجود آمدن پدیده ثروت اطلاعات و فقر توجه شده است ، اما نکته قابل تأمل این است که محتوا با رسیدن به دست مخاطب مصرف نمی شود بلکه منتقل می‌شود به همین دلیل بیش از ۹۰ درصد حجم این اقیانوس اطلاعات را محتوا های تکراری و کاملآ مطابق هم تشکیل داده که باعث دلسردی و کاهش توجه مخاطب شده است . اینجاست که جنگی تمام عیار به اسم اقتصاد توجه شروع می‌شود . حتماً برای شما هم اتفاق افتاده است که هنگام گشت و گذار در شبکه های مجازی ناگهان با خبر مرگ ، طلاق ، مهاجرت یا دیگر حواشی از افراد به اصطلاح سلبریتی مواجه شده اید و همه ما میدانیم که ۹۹ درصد این اخبار کذب بوده و هدف آن فقط و فقط جذب توجه و جذب مخاطب است . معمولاً این اخبار به دو دسته تقسیم می شوند دسته اول که کاملا بی پایه و اساس بوده و توسط برخی افراد سودجو منتشر می شود به طور مثال زمانی که عزیزی در بیمارستان بستری میشود به صورت گسترده پیچ های مختلف خبر فوت این شخص را منتشر میکنند در حالی که هنوز در قید حیات است ، نمونه این ماجرا را هنگام فوت استاد شجریان ، علی انصاریان و …. شاهد بودیم . اما دسته دوم که بیشتر مورد بحث ما قرار دارد اخبار و حواشی هستند که به طور تعمدی با سفارش یا توسط خود فرد منتشر می‌شوند و هدف آن ها صرفا جذب مخاطب و بر تیتر اخبار آمدن است به طور مثال مدتی پیش ناگهان خبر فوت یک شاخ مجازی به صورت گسترده منتشر شد تاجایی که اینستاگرام پیچ این شخص را به حالت یادبود در آورد اما بعد از گذشت چند روز دوباره سر و کله این فرد پیدا شد و این بازی صرفاً برای جلب توجه و جذب مخاطب بود در چند ماه اخیر دو فرد دیگر نیز این کار را انجام داده اند ، یا خانم بازیگری که سال هاست فعالیت مطرحی نداشته به یکباره خبر بارداری و طلاق خود را منتشر و سپس حذف میکند . اما در این بین برخی افراد پارا از تولید اخبار کذب فرا تر گذاشته و به تولید عمدی حاشیه روی آوردند به طور مثال فردی که موزیک ویدیو (یو دونت نو می) را تولید و منتشر کرد قطعا آگاه بوده که چه می‌کند و هدف صرفا جلب توجه و جذب مخاطب بود ، آقای بازیگر یا خواننده ای هم که لباس های نامتعارف و خنده دار به تن می‌کند با علم به حاشیه ساز بودن این کار را انجام می‌دهد ، یا خانم بازیگری که اقدام به چاپ کتاب شعر می‌کند خودش هم می داند که چه ضربه ای به پیکره ی بی جان ادبیات فارسی زده است اما هدف فقط و فقط جلب توجه است ….. در واقع زمانی که شما برای انتقاد ، تمسخر و … حواشی این افراد را به اشتراک می‌گذارید در حال کمک به آن ها بوده و در همان مسیری قدم بر می‌دارید که آن ها میخواهند ، در گذشته یک فرد باید دانش ، توانایی یا مهارت خاص و ویژه ای می داشت تا بتواند مشهور شود تا شاید بتواند درآمدی کسب کند و این مهم نیازمند تلاش و ممارست فراوان بود اما امروزه به لطف شبکه های اجتماعی شاهد شهرت و کسب درآمد چندصد میلیونی افراد بی هنری هستیم که در کاری جز تولید حاشیه و جنجال توانایی ندارد در واقع مشکل ما گمنامی مغز ها نیست بلکه شهرت بی مغز ها است . پس بیایید در مقابل این اخبار و حواشی بی تفاوت بگذریم و باعث قطع چرخه اقتصاد توجه و حواشی شویم .