یادداشت: منتقدان و فیلمسازان هریک می شود ملاحظات خود را در بده بستان با هم داشته باشند . منتقد می شود در داوری فیلم عادل نباشد .و فیلمساز می شود در گلایه از نقد تحریفگر ضمنا حسابرس ، رشوه ده و رفتار ترسو و خودشیرین گری داشته باشد .همه این رذائل بدیهتا ، نه جزو فضایل است و نه اهمیتی دارد. هرچند معکوس این فتار بس پراهمیت و نشان رشد خرد انتقادی یک جامعه سینمایی است .منتقدی و فیلمسازی فرهتگمند است که برخورد فرهنگی با گفتگوی نقادانه دارد .منتقدی که با دانش گسترده نظری و زیبایی شناسانه و شناخت تخصصی ، داوری جدی و عادلانه ای را رها از بده بستان های رایج ارائه می دهد و فیلمسازی که برای جلب نظر منتقدان به ذلت تن نمی دهد و با اصول خود ،نقد را حلاجی می کند و وقتی سخن درستی یافت با خضوع و بزرگی آن را می پذیرد و قدر دان دانایی است و ضعفش را با پیروی از حقیقت جبران می کند اینها گویای رشد گفتگوی انتقال ی در جامعه است .متاسفانه میان ما کمتر چنین رفتار عقلایی رخ می دهد . من در نقد طولانی بحث ساختاری و سپس ساختار زدایانه ای را در گفتگو با مست عشق سرانجام دادم و آرایم و براهینم را عرضه کردم و در این نوشته از زاویه مردم شناسی می خواهم دلایل جذب تماشاگر فراوان را بیان کنم .با این پیش فرض ها که فروش خیره کننده حتما دارای دلایلی منطقی است اما هیچ ربطی به زیبایی شناسی برتر فیلم ندارد .یعنی فیلم پر فروش الزاما از نظر استتیک بهتر از فیلم کم فردشتر نیست.
پرفروش بودن می تواند دلایل غیر سینمایی ،مثل سیاست، سکس ، روانشناسی اجتماعی و غیره داشته باشد .
اما فروش حتما بی سبب نیست .
در این مقاله می خواهم در باره علل فروش مست عشق بیاندیشیم و دلایلم را با شما در میان بگذارم
یعنی در این مقاله اساسا قصد ندارم به نقد مجدد و بررسی مست عشق بپردازم و آن نقد سایت در سینما سینما منتشر شده و می شود بدان رجوع کرد. بجای یک رآی سطحی و تلاش در موافقت یا مخالفت سوگیرانه و مستبدانه کوشیدم ،در نقد ترکیبی ،اول با واکاوی ساختاری هم کم و کاست و هم نقاط قوت آن را عادلانه واکاوی کنم .و سپس با ساختار زدایی آن بگویم هسته فیلم و معناهای در بستر زندگی و در جهان بودنش چه قدری دارد و به چه می پردازد .بدین ترتیب ،کوشیدم هم دلیل سطحی گری و شارلاتانیزم نقد جنجالی و شالوده جهالت بار و بده بستان و حسدورزس و استبداد و سرکوبگری و بی سوادی آن را آشکار کنم و نشان دهم چرا ناتوان از سنجش درست و علمی عادلانه فیلم بوده است . و ادعاهای بررسی ساختاری اش چرا پوچ است و بی دانشی و مضحکه و استهزا از نقد امثال فراستی و قادری و افخمی و ….می بارد و حتی یک استدلال متنی و ساختی در آن نیست . و هم چرا مست عشق دچار نارسایی است و فیلمساز هم در دفاع از فیلمش روحیه ای فرصت طلبانه و ذلت بار برابر منتقدان فحاش از خود نشان می دهد که هیچ به معنای ظرفیت نقد پذیری نیست. گویای بیچارگی و مماشات و خوف اوست .اگر این فیلم نصف قدرت آثاری را که در ایران ساخت داشت او مجبور نبود چنین سرافکنده از فیلمش دفاع کند . . پس موضع من که اتفاقا با دلایل روشن مدافع فیلم نیست چنین نبوده که مست عشق فیلم درستی است. گفته ام در باره اصلی ترین داعیه فیلم یعنی تصویر داستان مستی عشق در ارتباط مولانا با شمس فیلم دچار ضعف کامل است و دلایلم را شرح دادم .ضمنا نشان داده ام اصلا مست عشق نشان کار نابلدی فتحی نیست بلکه به صورت های مختلف توانایی های او را نیز نشان می دهد .
از جمله توانایی های او عمل به قرارداد فیلم در خصوص ساختن اثری پرفروش برای سینمای ایران و ترکیه است .
☆☆☆☆
زمانی که حمله هیستریک روشنفکران فضای فاسد نقد فیلم که در نقد رسانه ای به فیلم اخراجی های یک دامنه گرفت در مقاله ای کوشیدم اثبات کنم چگونه نقد بیمار و بیسواد ما غرض روزانه در نیافته علل اقبال اقشار گوناگون هم زحمتکشان و طبقات فرو دست و هم قشر متوسط به اخراجی ها چه دلایلی دارد . و گفتم فیلمی حتی گنج قارون در قرار داد های ژانری خود در سطح فرهنگی یک جامعه معین اگر دچار ناتوانی نسبت به دیگر آثار مشابه باشد ممکن نیست با اقبال روبرو شود دراین نگرش ، مردم شناسی وقعی به آرای روشنفکران با اغراض گوناگون شان نمی دهد .بلکه به تجربه عمومی کار دارد .حتی موفقیت گنج قارون و پرستوها به لانه باز می کردند و خانه خدا و در دهه چهل ،یا قیصر و گوزنها و حسن کچل و تنگسیر و خداحافظ رفیق و آقای هالو و رگبار و….در پایان همین دهه و دهه پنجاه از منظر انسان شناسی و مطالعات فرهنگی هر دو دلایل قوی دارد و به قوای فیلم که با تلقی روشنفکرانه تفاوت بزرگی دارد ،متکی است .
مست عشق فیلمی تاثیر گذار است . نابینایی و جهل و تکبر بی بضاعت و بلاهت آمیز نقد رسانه ای نمی تواند با جملات حکمی قوت او را تمسخر کند و متوجه قواعد فیلم نشده ربط خرده داستانهای مصداقی اش مسخره کند که هوشمندانه و عامه پسندانه بجای انتزاعیات دسترسی ناپذیر تجربه عرفانی روایت ملموسی را بپا میکند و با عشق های مثلثی معنا دار تماشاگر را جذب نتایج عمل شمس و مولانا در ترویج عرفان عشق می نماید در محیط هولناک خشونت مغولی ، کارکرد اجتماعی نقش شمس و مولانا را در محیط شان باز میگوید .پس اساس نگرش یکسونگر به سبب جهل مطلقا نمی تواند عادلانه ضعف واقعی و قدرت واقعی فیلم را بررسی نماید .
ضعفهای ساختاری و نیز شناختی مست عشق در عدم دسترسی به عمق هستی عرفانی مولانا و شمس یک چیز و قوت هوی این فیلم در دستیابی به اهداف خود و تلقی خود و خلافگقیت و ارتباطات شبکه ای داستانها و رویدادها با موضوع ناگفته مانده عرفان چیز دیگری است که در نقدی مفصل بدان پرداخته ام .
☆☆☆☆☆
اما در این متن میخواهم به جهالت بزرگ نقد پرهیاهو و بی استدلال رسانه ای ما از منظور عدم درک ف
موفقیت فیلم از منظر مردم شناسی حرف بزنم . اصلا مقصودم دفاع از درستی بهره آگاهانه مو هوشمندانه فتحی نیست .بلکه بیان هوشمندی و توانایی اوست تا نشان دهم روش سطحی تخریب نقد بازاری و کیلویی و حکمی و دگم و بی برهان با جملات بی بضاعت و تمسخر آلود چقدر دچار فقر فهم است و در عین حال با غرور کله پوکها نگرش تخصص در استهزا را نقد می نامد وقتی میگوید اصلا فیلم در آن اندازه نیست که ارزش حرف زدن داشته باشد یا من وقتی در صحنه آغازین قهرمان جنگجو نعره می زند از خنده روده بر شدم و یا داستانک ها ربطی به فیلم ندارد و….. با این شیوه و زبان می توان حتی کوروساوا و برسون و برگمان و کیارستمی را مسخره کرد که کردند و فراموش نمی کنم جهل جه قدر با تکبر آن چه را که نمی فهمد با لفاظی تخریب می کند .
☆☆☆☆
اجازه دهید از منظر تشخیص فرهنگ همگانی و مردم شناسی بگویم علل موفقیت مست عشق چیست ؟ البته تاکید می کنم تعریف مردم شناسی جدید با تعاریف و تصورات قرن نوزدهمی و نیمه اول قرن بیستمی فرق دارد .ما در این مردم شناسی با عوامل ذهنی حیات امروزی شهری ، انسان شناسی فضا وفرهنگ و زمان و قدرت و بیان و نشانه و اقتصاد از منظر انسان شناسی و ارتباطات بینامتنی و نیروهای جامعه مصرفی ، و جغرافیای رفتاری و….سرو کار داریم . قلمرو سینما ،قلمرو مناسبات انسانی ، فرهنگ ،قدرت ،زمان ،بیان،اقتصاد …یعنی قلمرو تصویر روابط انسانها با یکدیگر و با چیزها ، تفکرات و سبکها ی زندگی و اشیا و رابطه چیزها با هم است ..این روابط بر اساس مکان و زمان و معنا و روابط و در نهایت به صورت تقسیم فضاهای اجتماعی با یکدیگر ترکیب می شوند. و کارکرد خود را در حیطه گرایشات ذهنی و سلیقه و ذوق و اقبال و علایق بروز می دهند .یعنی عامه مر م به صورت تحلیلی و متفکرانه با امور فرهنگی و خواستهای ذوقی عکس العمل نشان نمی دهند بلکه با سازو کار پیچیده نیمه خودآگاهی فرهنگی که البته تفکر ساده هم جایگاهش را درآن بازی میکند ،واکنش نشان می دهند .و تشخیص شان به امور سلایق دوره ای و نسلی که بازتاب ناخودآگاه عوامل پیچیده است بستگی دارد چیزی که نبازهایشان را معنی می نماید .
☆☆☆☆☆
حافطه تاریخی
منطقا این بحث باید در ذیل شهر_ زمان مطرح شود و تحت این عنوان به مردم شناسی علت فروش فیلم مست عشق و جامعه شناسی عشق در مست عشق بپر دارد. اما به سبب اهمیت داستان شمس و مولانا در قلمرو حافظه تا یخی مردم ایران و ترکیه و نقش آن در فروش فیلم جداگانه و در آغاز از آن سخن می گویم .البته اشتباه نشود این موُلبه های جذابیت آفرین اگر باجادوی داستانگویی جذاب که رگ خواب پسند عمومی را در دست داشته ، تواُم نشود جذابیت آن فروکش خواهد کرد .روشنفکران طوطی ما که جذابیت را غیر علمی و بنا به ذوق خود می سنجند و چشم می بندند و با کوری و زورگویی بلاهت باری غیبگو وار و جادو گر مشرب مدعی می شوند هرگز تماشاگران پس از دیدن مست عشق تماشای آن را به دیگری پیشنهاد نمی کنند چون فیلم کسالت باری است از درک این امر بدیهی فرار می کنند که یکی از عوامل حتمی فروش سرسام آور جذابیت محصول برای تماساگرانش و پیشنهاد به دیگران برای دیدنش است .
وبرای اکثر این مردم باید خود فیلم جذاب باشد تا مجددا ببینند و مانع دیدن دیگران ، از خواهر و برادر و پدر و فرزند و دوست تا همکار و آشنای در خیابان و در مهمانی نشوند .
داستان خنک و بیمزه هرگز فروش کم مانند نمی زاید.
والبته خود حافظه تاریخی و حافظه جمعی می تواند عامل اولیه محرک برای دیدن فیلم باشد .داستان شمس و مولانا جزئی از حافظه تاریخی ماست و به صورت مختلف در حافظه اقشار ملت ایران حتی کسانی از جوانان که اصلا شعر نمی خوانند حاضر است.و محرک دیدن فیلم است .
فضا
فضای شهری چند معنا دارد .یکبار ما از فضای فیزیکال شهر حرف می زنیم .بالای شهر ،پایین شهر ،مرکز شهر ، بازار ،ترافیک و…. زمانی ما از فضای قدسی و ناقدسی در زندگی شهری و نیاز شهروند به تجربه قدسی در فضای شهر حرف می زنیم .این نیاز برای گروه های مختلف به یک سان محقق نمی شود .مومنان با مسجد و حسینیه و روضه این فضا را در اختیار دارند و نیروهای مدرن شهری که وانمود می کنند باور و ایمانی ندارند ، نیازشان را به فضای قدسی گاه در سینما و با دیدن یک فیلم روحانی اخلاقی ، عرفانی برآورده می سازند . و گاه با رقص و سماع و رواج عرفان جعلی و راه حل هایی که قدرت هوشمند مدرن پیش پای شان می نهد . مست عسق در سطح زندگی عمومی قشر شبه مدرن غیر متدین و غیر شریعتمدار و جوانان بی تکیه گاه تراربخته ی فضای مجازی ،یک فضای قدسی برای این گروه پدید می آورد که با افکارشان سنخیتی دارد و در سطح شعور آنان حرف می زند . جدا از این باز ار مهمترین عوامل جذابیت مست عشق عامل فضا به تعبیری متفاوت است .حال و هوای فضای شهری زندگی طبقه متوسط و نسل جوان ، و فضای مجازی ،که اتفاقا آن هم با افق این طبقه مرتبط است ، معنای دیگری هم دارد . فضای زندگی شهری و نیمه شهری ایران ، دارای فضای دو گانه ای است . بخشی از مزدم و اقلیت مدرن و جوان های غیر مذهبی در فضای غربگرایی زندگی میکنند . از انقلاب دوزند با شریعت و راه زندگی مبتنی بر شرع مقدس و حلال و حرام اسلام بیگانه اند . فضای ضد جنگ در ایران ریشه در ضدیت با انقلاب دارد و نیر در رفرمیسم غربگرا ریشه دارد و این نیز به عنصر دیگر فضای شهری که در مست عشق حس هم سنخی پدید می آورد افزوده می شود . فرهنگ اینان متکی بر عناضر ضد جنگ ، ضد شریعت ، و ضد انقلاب اسلامی است. آنان تلویزیون ایران را تماشا نمی کنند مشتری سریال های ترکی اند و با هنرپیشه های ترک بسیار اخت شده اند .پس در همین گام اول عناصر گوناگونی در مست عشق وجود دارد که با ذائقه اینان همنوایی دارد .
زمان
زمان کنونی، تابلوی فجایع جنگی بدتر از زمان حمله مغول است . ظلم عیان و حمایت شده از قدرت سرمای داری جهانی به وحشیگری نسل کشی و کودک کشی صهیونی دامن می زند . این زمان در بردارنده تجربه جنگ و نتایج آن برای مردم ایران از یک سو و تلاش برای انتشار فرهنگ انفعال و عدم واکنش سلحشورانه و نفی مقاومت مردم تحت ستم و توسعه تسلیم طلبی در آن ها از سوی دیگر یعنی از سوی آمریکا و اروپا است .تاسف بار آن است که مخاطبان تحت تاثیر و نفوذ شبکه های فارسی زبان که ابزار سیاستهای استکباری و جراحی ذهن و مهندسی فهم و اغوای مردم ایران است ، چنین موضعی را می پذیرند . نیروهای انقلابی از دسترس چنین جادویی محفوظ اند اما توده شبه مدرن ایرانی در معرض بازتاب طوطی وارند. این زمان برای آنان بهترین زمان برای پذیرش یک عرفان جعلی پاسیفیستی است . عدم درک تفاوت های زمان مکانی امروز و عصر مولانا مزید بر علت است .
بیان
میل به بیان شدن و بیان شدگی آن چه به دیدگاه این گروه ها بدل شده و امکان بیان معقول فهم خگنامعقول خود را نمی یابند مست عشق را به اثری بیانگر حرف دل این نیروهای شهری تبدیل کرده است .فیلمی که از عمق هستی شناسی عرفان این غربی می کاهد و اصلا کاری به حقیقت های ژرف روح و عالم غیب و آن چه بین مولانا و شمس گذشت
ندارد و در سطحی ترین برخورد به مفاهیم ابن غربی از آن ابزاری برای بیان روحیه این دسته مردم می سازد .
فرهنگ
فرهنگ مست عشق ، همان فرهنگ ملت عشق است .و فرهنگ ملت عشق فرهنگ غربگرایی بخشی از قشر متوسط و عرفان نمایی است که انقلاب و جنگ و شریعت نمی خواهد . بردگی غرب می خواهد که جامه آزادی لیبرال و رفتار ول جنسیتی را پذیرفته و رقص را به جنگ و دفاع و مقاومت برابر قدرت ترجیح می دهد .
قدرت
شهر از دیر باز مرکز قدرت و ایفای نقش و مداخله ی ثروت و دولت و حکومت در فزهنگ بوده است .رابطه قدرت و سیاست با فرهنگ و استفاده از ابزار زیبایی شناسی و هنر در خدمت قدرت مستقیم یا غیر مستقیم ، امروز در مردم شناسی شهری امری اثبات شده و علمی است که در کتاب های آکادمیک از آن صحبت می شود .
در جامعه پیرامونی و جامعه ای که هنوز بخش های از مردم به سبب تاثیر غرب در اختیار بازی سیاسی قدرت سلطه گر جهانی هستند ما با یک قدرت بومی و داخلی روبرو نیستیم بلکه نیروهای برده قدرت خارجی تحت تاثیر بازی اربابان قدرت جهانی قرار می گیرند .سینما آینه تمام نمای این بازی است .در ایران سینمای ایرانی بارها به عنوان عامل نفوذ نگرش های ضدملی عمل کرده است . و افکار مخاطبان را علیه منافع ملی برانگیخته است .در مست عشق تفسیر جدایی فقه و شریعت از عشق و حقیقت ربطی به شریعت اهل ولایت ندارد که عشق در کانون فقه جا دارد .تحمیل روحیه فقه عامه به فقه علوی و جعفری و فقه اکبر انتظار ، باطنی گرا ست و در آن شریعت بون ولایت و محبت پوسته بیجان است و در آن جنگ و دفاع علیه باطل عین عشق به مولی و خداست از شگردهای شبکه های معاند و اسلام لیبرالی بوده و نشان کامل نقش قدرت در ایجاد شرایط تولید و جذابیت برای فیلمی با این تم است . مفهوم ضد خشونت و ضد جنگ و صلح طلبی در مست عشق در بردارنده منظر قدرت جهانی ونفی مقاومت به دلخواه قدرت جنگ طلب و سلطه جواست . خود جنگ و کشتار و سلطه گری کند و ما دلمشغول شهوات به اسم عشق باشیم و صلح همچون بردگی بطلبیم .نمایش کامل این نا معادله وحشی در غزه دیدنی است .
☆☆☆☆☆
اکنون دشوار نیست در یابیم جذاب بودن مست عشق برای بخشی از مردم تابع دلایل انسانشناسی و سنخیت فرهنگی و تطابق زیبایی شناختی است .البته بد آموزی های جاهلانه و مضحک قلدرانه شبه مدرنیسم منتقدان بی بضاعت حرف دیگری است که جهل خود را قانون مطلق کرده و چون خود دلیل فروش فیلم را نمی توانند توضیح دهند از بن و ریشه منکر آن می شوند!!! ومی گویند مست عشق بسیار بد و غیر قابل گفتگو است و کسی آن را دوست ندارد و به دیگری توسعه نمی کندتا برود ببیند و قوت های آن را منکر می شوند و توان های انسان شناختی و دراماتیک فیلم را در برآوردن نیاز بخشی از مردم و سنخیت شان را با فیلم نمی فهمند.
فیلم مست عشق دارای ضعف و قوت هایی ست. فیلمی است برخلاف نظر منتقدان بی سواد هم درمتن و هم در حاشیه بسیار قابل گفتگو لست.و ارتباط ایدئولوژیک ،سیاسی ،و زیبایی شناختی فیلم با چالش های کلان جامعه ما و خاورمیانه و پرسش انقلاب یا لیبرالیته و اصلاح غربی ، و موضوع شریعت و حقیقت ،آزادی و عشق و باز تولید امروزی آن در چارچوب معادلات روایی و بصری درون فیلم جای تامل دارد .من فیلم مست عشق را فیلمی مخالف باورهای خود می دانم اما آن را فیلمی که قابل گفتگو نیست نمی دانم. اتفاقا مست عشق فیلمی بسیار قابل گفتگو و و مورد پسند بخشی بخش غیر مذهبی جوانان و از مردم به دلیل تطابق فهمی و خواست است و فروش آن برای ضعف هایش نیست !!! برای جذابیت روایت در سطح فهم عامه و برای هم سنخی معنوی با جهان فیلم است و مست عشق ارزش بررسی انسان شناسانه و فرهنگی و سیاسی و حتی دراماتیک زیادی دارد .