یادداشت انطباق -سامان صابریان: فاطمیامین، وزیر صمت با رای اهالی بهارستان از وزارتخانه رفت تا یکی دیگر از مهرههای دولت ابراهیم رئیسی نیز از دور خارج شود. در آستانه دومین سالگرد انتصابات سال ۱۴۰۰، مدعیهای نجات ایران یکی پس از دیگری سقوط میکنند و فقط ارث شوم خود را برای مردم به جا میگذارند؛ از وزیری که با یک میلیون تومان میخواست شغل ایجاد کند تا فاطمیامین که پز حذف قرعهکشی خودرو را میداد ولی با شخم زدن زندگی مردم چرخ معیشت آنها را نهتنها در چاله بلکه در گودال انداخت.
ماجرای شاسیبلندهای اهدایی به انقلابیون مدعی ولایت مداری و قیمت خودرو بیشتر پیشانی و تابلوی این استیضاح بود ولی مسائلی در زیر پوست این وزارت رخ داد که صدای آن بعدها در میآید.
مسائلی مانند گرانی مصالح ساختمانی، فولاد و مقاطع آن، موادمعدنی و سایر محصولات که مصرف زیرساختی برای صنایعی مانند ساختمانسازی دارند رشد نجومی و دلاری داشتند و این موضوع بیصدا در آینده تیشه به ریشه مملکت میزند؛ موضوعی که اهالی نمایشهای سیاسی چون نمیتوانند ژست دلواپسی روی آن بگیرند زیاد به آن نمیپردازند ولی در آینده زیربنای زندگی مردم را به لرزه در میآورد.
این مسائل برای تمام افراد و جریاناتی که اندکی از حساب و کتاب سیاست سر در میآورند، روشن است ولی نکته این جاست که چرا هیچ کس جلوی آن را نمیگیرد یا بهتر بگوییم نمیتواند بگیرد؟! جواب این است که هدف، گرانفروشیهای سازمانیافته است به گونهای که به آهو میگویند بدو و به تازی میگویند بگیر! سیاستی نه چندان اخلاقی که با دیانت نیز همخوانی ندارد ولی برای حکومتداری نوعی ترفند است.
در این بازی، زیر دستان باید قربانی شوند تا اربابان لطمه نخورند که خزانه بنا به مصلحتهای خود ساخته همواره برای پیشبرد اهداف پر باشد و هرجا صدای رعیت بلند شد، دم دستیترین فرد را سیبل کنند تا آه و نفرینها نثارش شود.
غافل از آنکه مشکل ریشهای است و بزرگتر از فاطمیامین و رییسی هم توان حل آن را ندارند و حکم آب در هاون کوبیدن است. همانگونه که حسن روحانی را بخاطر این ناکارآمدیها و تلاش در مسیر پر کردن خزانه لگدمالی کردند تا انتقام رای میلیونی را از این شیخ بیکیفیت بگیرند ولی دست انتقام طبیعت بزرگ و کوچکشان را به منجلابی دچار کرد که اینگونه برای تطهیر خود به جای یکدیگر افتادند و انقلابیون، انقلابیون را حذف و لگدمال میکنند.
بیشک حسن روحانی پیروز این روزهای دولت رییسی و استیضاح امروز است؛ فردی که شاید لایق رای مردم نبود اما با تمام این مباحث سنگاندازیهای قماش خاص نیز او را گرفتار و تنها کرد که مردم رای شأن بیاثر شود.
بیشک روحانی امروز قهقهه میزند و با خود خطاب به حاکمیت یکدست میگوید «چگونه آب و صابون بیاوریم و رویتان را بشوییم؟!» که با این همه ادعا و لشکر و یکدستی هنوز هم «هشتتان» گروی «نهتان» است؟!