اختصاصی انطباق – گروه سیاسی : مردم یا ملت، دو واژه محترم که هر چه از ابتدای انقلاب دور شدیم جایگاه خود را از دست داد و تنها به اهرمی برای نمایشهای مختلف تبدیل شد! این رویه تا جایی پیش رفت که برخی در خفا و آشکار نظر مردم را بیاهمیت جلوه دادند.
این مردم و ملت در هربازه زمانی که مسئولان به آنها نیاز داشتند در صحنه حاضر شدند ولی در مقابل آنگونه که باید به این مردم توجه نشد و این ولینعمت به رعیتی تبدیل شد که برخی مسئولان با سیاستها، گفتارها، رفتارها، فشارها و … آن را به بردگانی مبدل کردند که باید دنبالهروی تصمیمات آنها باشند؛ خواه این تصمیمات ارزش و صحت داشت و خواه از درجه اعتبار ساقط بود.
این رویه در دوران دولت دوم روحانی به اوج رسید تا زمانی که نوبت به روی کار آمدن مجلس انقلابی رسید و وضعیت از آنچه که بود ناخوشایندتر شد! عدهای دور مانده از قدرت با کینه از روحانی و دولت، با کمکهای فروان و رایهای ناچیز راهی مجلسی شدند که ریلگذاری کشور را برعهده داشت.
عدهای مانند قالیباف و همراهان و دوستان که از قهر مردم با صندوق استفاده کردند، توانستند کرسیهای مجلس را در اختیار بگیرند و مانند رانندگانی که تاکنون در خیابان پشت فرمان ننشستهبودند شروع به تاختن کردند تا خودی نشان دهند.
قشر به اصطلاح انقلابی در این عمر کم اقداماتی را در دستور کار قرار داد که دل برخی از مناصب قدرت و گروههای خاص را به دست آورد و در میان و راس این اقدامات نیز حمله به دولت و تخریب سیاستهای بعضا ناکارامد روحانی و اطرافیانش بود.
در اینکه دولت دوم حسنروحانی و اطرافیان او به ویژه محمدباقرنوبخت و محمود واعظی دولتی ضعیف تر به نسبت دور اول در تاریخ به مردم معرفی کردند شکی نیست ولی نکتهای که در این بین قابلتامل بود، مسالهدار بودن افرادی است که در مجلس نه از حب علی بلکه از بغض معاویه میکوشیدند با حمله به قوهمجریه خود را سوگلی نشان دهند غافل از اینکه بازار سیاست مکارهتر از ذهن برخی از این تازه به دوران رسیدههای سیاسی بود.
آنها که دیدند اوضاع نامساعد است و کیسه تهی، شروع به هیاهو و حاشیهسازی کردند و از همه نامبارکتر سیاستی را در پیش گرفتند که در متن آن متهمکردن قشرهای مختلف مردم در دستور کار بود.
ماجرا از این قرار بود که میکوشیدند تا مقصر مشکلات این روزهای کشور را، مردم معرفی کنند و در برخی مواقع قشرهای مختلف مردمی را مقابل یکدیگر بگذارند و به نوعی بازی را طراحی کنند که گویی یک بخشی از مردم حق بخش دیگری را خورده و باید پس بدهد و حاکمیت و مسئولان در این اوضاع نابسامان معیشتی هیچکاره و بیتقصیر هستند.
این رویه نیز با بیان مباحثی مانند مالیات گرفتن از اقشار مختلف آغاز شد؛ مالیات امنیت، مالیات از خانهخالی، خانه و ماشین لوکس، گران کردن آب و برق مردمی که زیاد مصرف میکنند، قطع کردن گاز مردمی که در مناطق خوش آب و هوا زندگی میکنند، افزایش قیمت دلار کالاهای اساسی به بهانه سود گزاف عدهای و… همه از طرحهای انقلابیون برای این برنامه بود.
شابد بهترین نمونه این سیاست جمله معروف قالیباف باشد که خالق دوگانه ۴درصد و ۹۶ درصد است؛ او که در داخل جنگلهای لویزان تهران و در یک شهرک حفاظت شده سکونت دارد در نطقی گفته بود ایران فقط زعفرانیه نیست ،غیزانیه هم هست؛ تأکید ما بر محرومیتزدایی با محوریت سیاستهای ضدتبعیض است. مشکل ما کمبود امکانات نیست؛ مشکلات ما از توزیع ناعادلانه و تبعیضآمیز امکانات است. از آغاز به کار مجلس یازدهم تلاش ما این بود تا محرومانی را که از دایره توجه مسوولان خارج شده بودند، به کانون توجهات و تصمیمگیریها بازگردانیم. بسیاری از افراد مستضعف معتقدند اصلا کسی آنها را نمیبیند، چه رسد به اینکه تصمیمی به نفع آنها در راستای محرومیتزدایی گرفته شود.
اینکه مردم را به دو دسته دارا و ندار تقسیم کنیم و با استفاده از بلندگوهای رسانهای به گونهای نمایش دهیم که قشر ندار نسبت به کسانیکه سالها زحمت کشیدهاند و موفق شدهاند و امروز ثمره تلاش خود را از راه درست برداشت میکنند احساس حق خوردگی کنند، اقدام درستی نیست.
اقدامی که پایهگذار نوین آن را میتوان همین رییسمجلس به اصطلاح انقلابی دانست که مردم را در انتخابات ۹۶ به دو دسته ۴درصدی و ۹۶ درصدی تقسیم کرد که شاید بتواند آرای آنها را به سبد خود واریز کند ولی سرخورده شد و همچنان با حسرت پاستور میکوشد اظهاراتی را به زبان بیاورد که با عملکرد و سابقه او چندان همخوانی ندارد.
گاهی اوقات افراد باد میکارند و توجه ندارند که روزی طوفان درو میکنند و همین روندی که امثال قالیباف برای مقاصد سیاسی خود در پیش گرفتهاند و مردم را دوقطبی میکنند روزی دامان آنها را نیز خواهد گرفت؛ زیر اگر فرودست به دنبال حق خود راه بیفتد، نه تنها با اقشار متوسط و روبهبالا گلاویز میشود بلکه مسئولان را نیز وادار به پاسخگویی درباره چرایی وضعیت خود میکند و آن زمان است که شانهخالی کردنها فایدهای ندارد.