اختصاصی انطباق – سرویس سیاسی: همواره درباره مردم ایران گفته میشود که خوش استقبال و بد بدرقه هستند ولی درباره طرف مقابل توضیحی داده نمیشود که چه به روزگار این مردم میآورد که با بدرقه بد از آنها خداحافظی میکنند. نمونه مشخص و امروزی این موضوع مربوط به محمدجواد ظریف است. فردی که حتا القاب امیرکبیر، مصدق و آرش کمانگیر هم به او داده شد ولی امروز یکی از دوستنداشتنی چهرههای دولت دوازدهم است.چهارسال طلایی عمر محمدجواد ظریف از ابتدای رویکار آمدن حسنروحانی تا دولت دوم روحانی بود ولی این روزها هیچ جایگاهی ندارد.
محمدجواد ظریف سوابق شغلی و خدمات اجرایی از قبیل مشاور سیاسی ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک، معاون بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی، دستیار ارشد وزیر امور خارجه، سفیر و نماینده دائم نمایندگی در ملل متحد، نیویورک، معاون حقوقی و بینالمللی وزارت امورخارجه، سفیر و معاون نماینده دائم نمایندگی در ملل متحد، نیویورک، مشاور وزیر امور خارجه، مشاور سیاسی، رایزن، کاردار نمایندگی در ملل متحد، نیویورک، مشاور سرکنسولگری در سانفرانسیسکو و همچنین مسئولیتهای بینالمللی از قبیل رییس کمیسیون فرهنگی یونسکو، عضو گروه حقوق دانان برجسته اصلاح منشور سازمان کنفرانس اسلامی، معاون مجمع عمومی ملل متحد، رییس کنفرانس آسیایی نژادپرستی، تبعیض نژادی و بیگانه ستیزی، عضو گروه شخصیتهای برجسته ملل متحد برای گفتگوی تمدنها، رییس کمیسیون خلع سلاح ملل متحد، نیویورک، رییس کمیته متخصصین عالیرتبه گفتگوی تمدنها، جده، رییس سمپوزیوم اسلامی گفتگوی تمدنها، تهران، رییس کمیته سیاسی دوازدهمین اجلاس سران عدم تعهد، دوربان، رییس کمیته کارشناسان عالیرتبه اعتمادسازی، تهران، سخنگو، رییس اجلاس کارشناسان هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی، تهران، رییس سازمان (کمیته) حقوقی مشورتی آسیایی آفریقایی، رییس اجلاس افتتاحیه کنگره حقوق بینالملل ملل متحد، نیویورک، رییس کمیته نگارش اجلاس آسیایی حقوق بشر، بانکوک، رییس کمیته حقوقی مجمع عمومی ۴۷ ملل متحد، نیویورک و همچنین سوابق تدریسی از قبیل عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل، عضو هیئت علمی (گروه حقوق عمومی) دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو را در کارنامه خود دارد ولی این چند سال آخر او رابه یکی از چهرههای مشهور جمهوریاسلامی تبدیل کرد.
مردم دلزده از مصائب با آغاز مذاکرات هستهای و قدمزدنها با مقامات آمریکایی برای حل بحران چهل ساله میان نظام آمریکا و ایران به ظریف امیدوار شدند؛ این محبوبیت سبب احساس خطر جریانهای اقتدارگرا شد و در حین مذاکرات، توپچیهای آنها شروع به تهدید و تخریب ظریف کردند و بعد از کارشکنیها و سقوط برجام نیز فشارها ادامه داشت تا اینکه رویه عوض شد و ظریف که حتا رای اعتمادش هم از دوره اول بیشتر شده بود نتوانست خود را مقاوم نگهدارد و شروع به گفتارهایی برای جلب نظر اقتدارگرایان کرد.
گویی ظریف متوجه شده بود که با فروپاشی برجام و پایان دولت باید به فکر زیست در کشور باشد و اگر قرار باشد به تاریخ نپیوندد باید برخی گفتارها را برنامهریزی شده پیش ببرد.
اولین اظهارنظری که مردم را دلزده کرد به اظهارات ظریف در هفته دولت سال ۹۷ بازمیگردد؛ وزیرخارجه جمهوریاسلامی وی در پاسخ به پرسش مجری این برنامه که آیا در برابر این فشارها راهکاری وجود ندارد؟ مردم اکنون میگویند برجام تمام شده و هیچ اتفاقی در زندگی آنها به واسطه این موضوع رخ نداده است؟ ادامه داد: ما در روابط بینالملل یک پلیس نداریم که هر کس تخلف کرد آن پلیس جریمه کند. البته روشهای مختلفی برای پیگیری این تخلف وجود دارد. امروز میبینید که نزدیکترین متحدان آمریکا نیز در برابر آمریکا ایستادهاند و واقعیت این است که در صحنه بینالمللی صهیونیستها و آمریکاییها قواعد حاکم را نقض میکنند. ولی بخش حاشیهساز سخنان ظریف مربوط به این بخش بود که در پاسخ به رضارشیدپور، مجری صداوسیما و در واکنش به سوال دیگر مجری این برنامه مبنی بر این که مردم میپرسند که این همه کشور در دنیا هستند که روابط خوبی با دیگر کشورها دارند و فشاری بر روی آنها نیست ولی چرا در مورد ایران این گونه است و دائم وزرای خارجی ایران میگویند فشار بر روی ماست تصریح کرد: یک دلیل وجود دارد این است که ما خودمان انتخاب کردیم که یک جور دیگر زندگی کنیم! بعد از این ادعا بود که اولین موج علیه ظریف آغاز شد و مردم معترض او را زیر سوال بردند.
برجام با لگد ترامپ بیحال شده بود و بعد از این ماجرا بود که اظهارات ظریف نیز کمکم رنگ و بوی ضدامپریالیسمی گرفت! موضعهایی که از سعیدجلیلی و امثالهم بیشتر شنیده میشد و گوش مردم نیز با این گفتار از زبان ظریف ناآشنا بود؛ از بیان اینکه در ایران زندانیسیاسی نداریم تا موضع خنثی درباره انتقادها به قوهقضاییه و عنوان استقلال این قوه، سبب دلسردی بیشتر مردم شد.
ظریف کمکم در توییتها و اظهارنظرها حملات لفظی به هر مقام خارجی که انتقادی داشت را آغاز کرد و با لحنهای دلواپسان به آنها واکنش نشان میداد تا شاید دل اقتدارگرایان را به دست آورد ولی فایده نداشت و در نهایت رویه افول به جایی کشید که از همه جا رانده شد و آنهایی نیز که برایشان خودشیرینی میکرد، مزدترس او را با کارت زرد در مجلس و توهین در بولتنهایشان دادند.
روند افول به گونهای بود که حتا افرادی مانند صادقزیباکلام نیز که همیشه پشتیبان سیاستهای ظریف قبل از افول بود لب به انتقاد گشود و این مخدوم بیعنایت را با طعنه همراهی کرد.
در این سالها بارها مشاهده کردیم هرکس که در کنار مردم ایستاد و مدافع حقوق ملت بود، عاقبت بخیر شد ولی آنهایی که قدرت را به ملت ترجیح دادند شاید برای مدتی کوتاه قدرت را در آغوش کشیدند ولی از دل مردم بیرون شدند و ظریف نیز نمونه بارزی از این عاقبت نامبارک است.