اختصاصی انطباق-سرویس سیاسی: مرد هزارچهرهای که سالهاست در عالم سیاست ایران بازیهایی را شروع و مبهم رها میکند؛ احمدینژاد از زمانی که با لابی لایههای قدرت وارد عالم سیاست ایران شد مدام سعی کرد به هر شیوه و ترفند در راس امور و اخبار باشد و در این مسیر گاهی موفق شد و گاهی نیز بازنده خوشخیالیهایش شد.
محموداحمدینژاد در این سالهای پسا ریاستجمهوری به گونهای پیش رفت که ژست اپوزیسیون را در برنامه خود قرار داد و سعی کرد پرونده مسالهدار خود را با مواضعی خاص سفیدنمایی کند.
او که میدانست بازی برای مهرههای متحرک این شطرنج قدرت ایرانی تنها با ایستادن زیر لوای قدرت یا فدایی خلق شدن ادامهدار خواهد بود، بخاطر وضعیت جامعه خود را هواخواه ملت و علیه قدرت جانمایی کرد و در این مسیر نیز ترکشهایی را به جان خرید ولی این رویه جانبازی ناگهان به اعتراضات سال ۱۴۰۱ گرفتار شد و حجاب از تزویر کشید تا سکوت معترض نارمکی در قبال مباحث مختلفی که مردم به آن اعتراض داشتند دست احمدینژاد را برای ملت رو کرد.
احمدینژاد بلافاصله پس از اعتراضات و اتفاقاتی که برای مردم افتاد در لاک فرو رفت و در انزوایی خودخواسته سعی کرد از ترکش غائله ۱۴۰۱ به دور باشد ولی ناخواسته مشت خود را برای ملت باز کرد و سبب شد تا مردم متوجه شوند که آن همه غوغا تنها از سر بادمعده بوده در میدان عمل تنها اقدام این فرد خزیدن در لانه موش است!
اطرافیان این فرد و رسانههای وابسته به او سعی کردند این سکوت را ناشی از رویکردهای حکیمانه قالب کنند ولی از آنجایی که مردم هر روز آگاهتر از گذشته میشوند متوجه بازی شدند و با بیتوجهی به او و امثالهم، پایههای خواستههای خود را به بود و نبود مدعیان گره نزدند و این مهم سبب فراموش شدن زودهنگام احمدینژاد در جامعه ایرانی شد.
بازی دو سرباختی که نه بگمبگم و نه موضعهای تکراری ضدقدرت دیگر احمدینژاد را به صدر اخبار نخواهد آورد و این رویه شد ماجرای گاو نه من شیردهی که با لگدی خودخواسته تمام تلاشهای ۱۰ سال اخیر او را ناگهان نقش بر آب کرد و او را به ورطه فراموشی کشاند.