آمارها نشان میدهد که از مهرماه سال گذشته تا مهرماه سالجاری روغن مایع ۲۸۹ درصد، سیبزمینی ۱۵۳ درصد، ماکارونی ۱۳۸ درصد، رشته آش ۱۰۶ درصد، رب گوجه ۸۳ درصد، قند ۸۱ درصد، برنج ۱۳۸ درصد و مرغ با ۱۲۱ درصد، با افزایش قیمت روبرو شدهاند و به نوعی رکورددار گرانیها در بین کالاهای اساسی و مایحتاج عمومی مردم بودهاند. آمارها نشان میدهد در یکسال اخیر با افزایش ۴ برابری سادهترین کالاهای مردم مواجه بودهایم. این در حالی است که کالاهای ذکر شده مهمترین و اساسیترین اقلام مصرفی مردم است و نتیجه آن چیزی جز فقیرتر شدن طبقه متوسط نیست.
روغن رکوردار گرانی کالاها به شمار میآید؛ کالایی که میزان مصرف آن نیز بیشتر از دیگر اقلام است. پس از آن سیبزمینی و ماکارونی پرچمدار گرانیها است. ۲ کالایی که همیشه در سفره ایرانیها جایگزینی برای برنج تلقی میشد. به سبب گرانی بیسابقه گوجهفرنگی، رب گوجه نیز افزایش قیمت عجیبی را تجربه کرد. قند و شکر نیز با افزایش قیمت ۸۱ درصدی نسبت به زمان مشابه در سال گذشته، از سبد کالایی خانوار حذف شد.
کالای محبوب ایرانیها هم از تورم جا نماند
رقابت قیمت میان برنج هندی و ایرانی از دیرباز وجود داشته البته ایرانیها برنج خوش عطر و طعم گیلان و مازندران را به برنج پاکستانی و هندی ترجیح میدهند. برنج ایرانی در یکسال گذشته با تورم نقطه ای ۱۳۸ درصدی در افزایش قیمت نیز از برنج خارجی جلو زد. این در حالی است که تورم برنج خارجی در همین بازه زمانی ۵۱ درصد براورد شده است. این موضوع به معنای کاهش مصرف برنج ایرانی و روی آوردن به نمونه خارجی آن و یا ماکارونی و سیبزمینی است.
مواد پروتئینی مانند مرغ نیز از جمله اقلامی است که نقش پررنگی در سبد کالایی خانوار دارد. پس از گرانی گوشت قرمز، گزینه بعدی بسیاری از خانوارها مرغ بود و بسیاری از غذاها با آن پخته میشد. افزایش نرخ ۱۲۱ درصدی مرغ یکبار دیگر سبد معیشتی خانوادهها را به سویا تنزل داد. در این میان و گوشت قرمز رشد قیمت چندانی را تجربه نکرده و در حد ۳۲ درصد شاهد افزایش قیمت هستیم. چای خارجی هم طرفداران پروپاقرص خود را میان ایرانیان دارد که با تورم ۲۸ درصدی را تجربه کرده است.
سوسیس و کالباس به جای پروتئینهای مفید
همه موارد ذکر شده تفریح اصلی ایرانیان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. اگر برایتان سوال است که چه تفریحی بیشتر از برنامه مردم حذف شده است، در ادامه نیز با گسترشنیوز همراه باشید. همه ما میدانیم که گذراندن اوقات فراغت و تفریح بسیاری از ایرانیان در کافهها و رستورانهای شهر است. جراحی اقتصادی دولت به طور مستقیم بر فراغت مردم نیز اثرگذار بود؛ به طوری که مراجعه به رستورانها و کافهها در سطح شهر بسیار کم شده است. این موضوع علتی جز گرانی مواد اولیه ندارد. در این میان کسبوکار غذاهای خیابانی سکه شد. یک فلافل ۳۰ هزار تومانی در ازای چلوکباب ۴۰۰ هزار تومانی قطعا صرفه اقتصادی بیشتری برای یک خانواده ۴ نفره دارد. بازار سوسیس و کالباس نیز از رونق افتاده و کیفیت چندان برای مردم مهم نیست.
البته قیمت مواد فراوری شدهای مانند سوسیس و کالباس نیز با خیز بسیار تقاضا و رشد قیمتی بیشتری همراه شده؛ به طوری که هماکنون قیمت یک پیتزا که با مواد اولیه نسبتا مرغوب گوشتی ساخته میشود؛ با یک پرس کباب برابری میکند، حتی گاه از آن بیشتر است. این روزها در بازار خوراکیها، اثر جایگزینی به وضوح قابل مشاهده است؛ چرا که مردم چارهای جز این ندارد.
سخن پایانی
دولت سیزدهم؛ به شرطی جراحی اقتصادی را انجام داد که آسیبی به مواد مصرفی و کالاهای اساسی مورد نیاز مردم نرساند و یا آن را با کالابرگ جبران کند. اگرچه کالابرگ نیز مانند دیگر وعدهها و به علت عدم نبود زیرساخت منتفی شده بلکه یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی نیز مثمرثمر نبود. طبق معمول همیشه مردم به تنها قربانی اقدامات دولت شده و سفره آنها روز به روز کوچکتر میشود. کارشناسان پیشبینی میکنند اگر سیاستهای اقتصادی به همین روال پیش رود وضع گرانی کالاهای اساسی از وضعیت فعلی نیز بدتر خواهد شد