یادداشت انطباق- سامان صابریان: روزگار غریبی نیست چون همیشه تاریخ وضعیت بشر همینگونه عجیب و غریب بوده و این فقط هنر باز نویسان تاریخ بوده است که چگونه برای آیندگان تصویری را قلم بزنند که تاریکیها زیر سایه پنهان شوند.
این روزها نیز تکرار تاریخ در مرز و بومی است که مردم آن تنها برای زندگی عادی و بدون بعیض تکاپو داشتند و دارند و میکوشند تا به روزگاری برسند که در زندگی برای یک لقمه نان و عدالت این همه عمر هدر ندهند.
این وضعیتی که بیشتر از کالبد، روح مردم را آزار میدهد نتیجه نابرابری هاست، نابرابری که نه از جنس نطقهای حضرات مسئولان، خودساخته بلکه هنر دست مسببان وضع موجود است!
همانهایی که این روزها مدام از اجرای عدالت سخن میگویند ولی مشخص نیست چرا سالها در این مسیر ذبح عدالت، دست به دست بودند.
مسئولان رنگارنگ در نهادهای موازی و بینهایت این کشور همزمان که در بطن بیعدالتی ارتزاق میکنند و برای دهها میلیون ایرانی نسخه میپیچند و این روزها نیز همانند اسلاف خود به دنبال تعدیل، هدفمندی، جراحی و سایر واژگان برای اقتصادی هستند که با همین حروفسازیها به اینجا کشیدهشدهاست.
حروفسازیهایی که گرچه در ظاهر بزک شده و برای خوشایند خلق الله به حساب میآیند ولی در باطن به دنبال نیتهایی غیر از رسیدن به عدالت هستند؛ مستند این ادعا نیز وضعیتی است که سالهاست از زمان هدفمندی یارانهها بر این مردم روا شد و مدام نیز وضعیت در حال بحرانی شدن است.
به نظر نمیرسد اگر تدوینگران قوانین و مجریان به دنبال بهبود اوضاع مردم و نه خزانه بوده باشند باید این مسیر را پیش میبردند چرا که حرفها با نتایج آن فاصلهای زمین تا آسمان دارد.
کجا عدالت است که مردم باید برای استفاده از تکنولوژی روز دنیا به فلاکت بیفتند و زجر بکشند؟! کجا عدالت است که مردم برای استفاده از خودروهای مناسب باید چندین برابر بیشتر از سایر ملتها هزینه کنند؟! کجا عدالت است که مردم لوازم خانگی خود را به قیمت جهانی بخرند ولی کیفیت استانی تحویل بگیریند؟! کجا عدالت است که برای تهیه یک مسکن با کیفیت در شأن ملت باید چند ده سال جان کند؟! کجا عدالت است که پسران فلان عزیز کرده خیالشان از آیندهشان راحت باشد ولی مردم عادی مدام نگران فقیر شدن ناشی از سیاستها باشند؟! کجا عدالت است که هزینههای زندگی سر به فلک بکشد و مسئولان برای همان آب باریک زندگی مردم باز نقشه بکشند؟! آیا عدالت فقط ۱۵ لیتر اعانه بنزینی به ملت گرفتار است که به این شیوه امروز خود را به بهایی گزاف برای فردایی سختتر بفروشند؟! آیا عدالت تایین خط درآمد هم تراز با خط فقر برای ملتی است که از پیشرفت و پسانداز در زندگی بازمانده است؟! آیا عدالت همین یک لقمه بخور و نمیر است که خط عدالت حضرات آن را به گونهای تنظیم کرده که اگر فردی برای پیشرفت زندگی اندکی بیشتر درآمد داشته باشد باید تقدیم داروغههای زمان کند و در جا بزند؟!
ابتدای امر، عرض شد که این وضعیت بیشتر از جسم ضعیف بیشتر مردم، روح لطیف ملت را خطخطی میکند چرا که از بس از پس واژگان مقدسی همچون «عدالت و توسعه»، نابرابری، گرانی و عقبافتادگی از زندگی خروجی گرفتند که این روزها از شنیدن این شعارها کهیر میزنند چرا که همواره کوتولههای سیاسی که خود بخاطر مصرف بیرویه شعار و توهمات توان رشد و تعالی و قد کشیدن به نسبت سایر نقاط جهان نداشتند، سعی کردند قلم پای عدالت را خرد و قامت رعنای آن را هم تراز شاخص فلاکت کنند؛ چرا که بجای تلاش برای ترفیع جایگاه سایر موئلفههای حیات اقشار مختلف، سعی در کاستن از داراییها و منافع طیفهای دیگر دارند. رویدادی که در این سالها همواره نشان داده با توجه به قدرت اهالی سرمایه هر لگدی که به سفره آنها زده شد، طبق قانون طبیعت و اقتصاد با همان فشار ولو بیشتر بر زندگی سایر مردم بازگردانده شدهاست.
در آخر اشاره شود از ترکشهای ذبح عدالت زیر پای خدعه سیاست همین است که دگرخواهی را در جامعه کمرنگ کرده و سبب شده تا اقشاری برای این ذبح عظیم کف و سوت بزنن و منتظر باشند ناقض عدالت در مسیر اجرای سیاست از سفره دیگری بکند و دو دستی تقدیم دیگران کند؛ توهمی که خوابی بد است و خراب! زیرا کاش بدانیم « هیچ ناهاری مجانی نیست» و هزینه «مفتخوریها» به گونهای از حلقوم افراد بیرون کشیده شدهاست یا در ادامه خواهدشد