و متن توافق بر کاهش تحریمهای بینالمللی علیه تهران در ازای اعمال محدودیتهایی بر برنامه هستهایاش تأکید داشت.
در همین ارتباط، با هرگونه افشاگری های رسانهای یا اظهارنظرهای دیپلماتیک، واکنشها در داخل ایران افزایش پیدا می کند، در شرایطی که وضعیت اقتصادی دشوار و فشارهای معیشتی، مردم ایران را را وامیدارد تا حتی با احتیاط بسیار، به هر روزنه امیدی واکنش نشان دهند.
انتظاری خاموش در تهران
در تهران، همانند مشهد و اصفهان، جزئیات مذاکرات هستهای در بازارها، در صفهای نان و بر سر سفرههای خانوادههایی که پیش از تصمیمگیری درباره اینکه چه بپزند، قیمتها را وارسی میکنند، مورد بحث قرار میگیرد.
در میان کسانی که امید به گشایشی نزدیک دارند و آنهایی که تجربیات ناامیدکننده گذشته را یادآوری میکنند، ایرانیان در وضعیتی از انتظار خاموش بهسر میبرند؛ جایی که امید هنوز آنها را ترک نکرده، اما اعتماد دیگر مثل گذشته نیست.
رضا، کارمند دولتی ۴۰ ساله درباره مذاکرات ایران و آمریکا می گوید: ما از انتظار خسته شدهایم. وی می افزاید: سالهاست که دل خوش کردهایم به اینکه توافق اوضاعمان را بهتر خواهد کرد. اگر امید واقعی برای رفع تحریم ها و بهبود زندگی ما وجود دارد پس به میز مذاکره برگردند اما بدون ضمانت هیچ توافقی معنا ندارد.
این لحن که ترکیبی از خستگی و امیدواری است، بازتابدهنده حال و هوای عمومی مردم ایران در جریان مذاکرات ایران و آمریکا است که الجزیره نت در جریان گشتی در خیابانهای پایتخت ایران آن را رصد کرده است.
اما لیلا، دانشجوی دانشکده اقتصاد با یک نگاه به داخل و نگاهی دیگر به خارج، به الجزیره می گوید: «من نمیخواهم تمام عمرم را تحت تحریم و انزوا زندگی کنم. ما میخواهیم مانند بقیه مردم جهان زندگی کنیم. اگر مذاکرات به این هدف برسد، من از آنها حمایت میکنم، اما نمیخواهم دوباره فریب بخورم.»
لیلا نماینده قشر گستردهای از جوانان ایرانی است که توافق را پنجرهای به سوی جهان و فرصتی برای زندگیای بازتر میدانند، اما در عین حال، نسبت به وعدههایی که در عمل محقق نمیشوند، با احتیاط بیشتری برخورد میکنند.
اعتماد مردم از دست رفته
از سوی دیگر، حسن، یک فروشنده سبزیجات در بازار محلی، با خشمی صریح میگوید: «ما با اظهارات زندگی نمیکنیم. هر وقت خبری از مذاکره میشنویم، دلار بالا میرود و قیمتها افزایش پیدا می کند. مردم اعتمادشان را به همه طرفها از دست دادهاند. ما نتیجه میخواهیم، نه شعار.»
نرگس نیز که خانهداری در جنوب تهران است، تأکید میکند: «برایم مهم نیست چه کسی امضا میکند یا با چه کسی. فقط میخواهم بتوانم در سطحی متوسط زندگی کنم و از قبض برق نترسم. اگر توافق این را فراهم میکند، بگذار همین امروز امضایش کنند، نه فردا.» دیدگاه نرگس بهویژه در مناطقی که از ناامنی اقتصادی رنج میبرند، فراوانی دارد.
نظرات متفاوت مردم ایران درباره مذاکره
در مقابل، علی یک فعال سیاسی جوان، با بیان اینکه مذاکرات ضروری هستند اما کافی نیستند توضیح میدهد: «ما به اصلاحات داخلی واقعی نیاز داریم. توافق ممکن است در را باز کند، اما فساد یا سوء مدیریت را درمان نمیکند. باید ارادهای داخلی برای بهبود زندگی مردم وجود داشته باشد، نه اینکه تنها منتظر راهحلهای خارجی باشیم.»
یکی از دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه امام صادق، اما دیدگاهی محتاطانهتر ابراز کرده و تأکید میکند: «ما قبلاً توافق را تجربه کردهایم. امضا کردیم، اما آنها عقبنشینی کردند. اعتماد اشتباه بود و ما آن را تکرار نخواهیم کرد. باید از موضع قدرت مذاکره کنیم، نه اینکه بدون اقدام متقابل، امتیاز بدهیم.» اینجا دیدگاه محافظهکارانهای نمایان است که با اصل مذاکرات مخالفتی ندارد.
اظهارنظرهای مطرح شده نشان می دهد که جامعه ایران یک توده یکپارچه در موضعگیری درباره مذاکرات نیست، بلکه ترکیبی از تجربیات شخصی، گرایشهای فکری و شرایط اقتصادی است. اکثریت بر این نکته توافق دارند که اوضاع بهشدت دشوار شده و هرگونه گشایشی، حتی جزئی، میتواند بارقهای از امید باشد.
هیچ چیزی موضع جامعه ایران را بهتر از جملهای که یکی از فروشندگان ایرانی در گوشه ای از بازار گفت، خلاصه نمیکند: «ما به امید زندگی میکنیم… اما با آن زندگی نمیکنیم.»
قرار است دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا امروز شنبه در پایتخت عمان برگزار شود.