انطباق: تازه یک هفته از سفر تاریخی وزیر دفاع عربستان به تهران میگذرد که صداوسیما در برنامه به ظاهر کمدی محسن افشانی، وزیر امور خارجه عربستان را مورد تمسخر قرار میدهد! شبکه نسیم البته در اطلاعیهای بدون اشاره به نام برنامه «درنگ» بابت این موضوع عذرخواهی و اعلام کرد که با عوامل خاطی برخورد کرده است. این عذرخواهی اما از حواشی ماجرا نکاست و انتقادها از رویکرد صداوسیما را کاهش نداد.
قریب به اتفاق فعالان سیاسی و اقتصادی با دیدگاهها و سلایق گوناگون بر این نکته صحه میگذارند که بهبود اوضاع اقتصاد ایران در گرو ایجاد گشایشهای دیپلماتیک در دو سطح همکاریهای منطقهای و جهانی است، اما آیا صداوسیما به عنوان رسانه رسمی جمهوری اسلامی همین رویکرد را دنبال میکند؟ در روزهایی که نظام در مسیر تنشزدایی با آمریکا و کشورهای همسایه حرکت میکند، پخش برنامههایی روی آنتن صداوسیما میرود که نه تنها تاملبرانگیزند، بلکه شائبه عبور این رسانه از چارچوبهای نظام را به ذهن تداعی میکند.
به نظر میرسد اصرار مقامات سازمان صداوسیما به تداوم اعمال کجسلیقگیهایشان سبب شده، عملا برنامهسازان این سازمان برای ماندگاری روی آنتن به بیراهه بروند.
ابراهیم فیاض در گفتوگو با «رویداد ۲۴» درباره دور شدن صداوسیما از ایفای نقش «رسانه رسمی جمهوری اسلامی» گفت: نخستین مولفه برای اینکه صداوسیما بخواهد رویکرد مناسبی را در حوزه رسانهای پیش ببرد، آن است که فرهنگ را بشناسد، اما به لحاظ «فرهنگ شناسی» صفر است؛ بنابراین برنامههایی میسازد که ما را شوکه میکند. سریال پایتخت محتوای مارکسیستی و تلخ دارد، اما لایهای از طنز روی آن میکشند. این از آن جا ناشی میشود که مقامات این سازمان نمیدانند بر چه مبنای فرهنگی باید سریال بسازند.
ابتذال در رسانه ملی
وی افزود: مولفه دوم برای کارکرد رسانهای صداوسیما «ارتباطات» است. یقین دارم مسئولان این سازمان از ارتباطات، هیچ متوجه نمیشوند. به قدری پیامها در صداوسیما مستقیم است که به ابتذال کشیده میشود. شبکه خبر هر آنچه را که به عنوان خبر پخش میکند، به عنوان تحلیل هم میآورد! یعنی تحلیلگر دعوت میکنند، اما او همانی را میگوید که در خبر آمده است و صحبتهایش هیچ نکته جدیدی ندارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه صداوسیما یک رسانه است، یادآور شد: نسبت نقش رسانهای صداوسیما با سایر حوزهها اعم مطبوعات، شبکههای اجتماعی، سینما و کتاب نیاز به تعریف دارد، اما چنین مسئلهای را مشاهده نمیکنیم. نکته بعدی آن است که صداوسیما یک سازمان است بنابراین باید مسئولان آن متوجه تمایز این سازمان با سایر سازمانها باشند. یعنی بدانند سازمان صداوسیما با سازمان اداره دارایی چه فرقی میکند. نکته مهمتر آن که ارتباط این سازمان با هنر روشن نیست، از این رو هر روز شاهد بروز موضوعاتی بین هنرمندان و صداوسیما هستیم.
وی ادامه داد: امروز واقعا باید به این سئوال پاسخ داد که سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی چه هویتی دارد؟ وقتی کسی ضیق معرفتی داشته باشد، روی به پرخاشگری میآورد. امروز صداوسیما نمیداند در جهان و حتی داخل ایران چه خبر است. اصطلاح معروفی است که میگوید «قافیه چو تنگ آید-شاعر به جفنگ آید». شخصا به عنوان استاد دانشگاه اگر روزی بدون مطالعه سرکلاس درس بروم، تُن صدایم خیلی بالا میرود.
این جامعه شناس اظهار کرد: اگر رسانهای از جهان امروز معرفت نداشته باشد قطعا شکست میخورد و هر چقدر ابعاد این رسانه بزرگتر و وسیعتر باشد به همان نسبت شکستش نیز بزرگتر و وسیعتر خواهد بود. معتقدم صداوسیما امروز شکست خورده است و برنامههایش شکست رسانهای، تنفر رسانهای و تنفر ارتباطی ایجاد میکنند.
صداوسیما و سلبریتیسازیهای بیفایده
وی افزود: مسئولان صداوسیما فکر میکنند، چون هنوز بیننده دارند پس پیروزند؛ درصورتی که این طور نیست؛ مردم همین صداوسیما را دارند بنابراین مجبورند همین برنامهها را ببینند. صداوسیما یکسری برنامههای تقلیدی میسازد و در واقع سلبریتی سازی میکند. وقتی یک شخصیت روحانی یا مداح را سلبریتی میکنیم بعد از مدتی تاریخ مصرف آنها سر میآید. از این رو مجامع قرآنی یا مداحی حتی نسبت به ساخت این برنامهها شاید موضع انتقادی داشته باشند.
فیاض گفت: متأسفانه صداوسیما ساختار تئوریک و معرفت شناسی ندارد بنابراین رو به ساختن برنامههایی میآورند که بحث برانگیز است؛ به اعتقاد من اگر اصلاح نشود اوضاع حاد خواهد شد. امروز کشور در مذاکرات جهانی حضور دارد، اما واقعا صداوسیما چقدر میتواند در این فضا حاضر شود و کار رسانهای را جلو ببرد؟ این خلاء خطرناک است. فرض کنیم مذاکرات موفق شود، صداوسیما چقدر میتواند از وارفتگی اجتماعی جلوگیری کند؟ معتقدم صداوسیما، خودش را دچار بحران میکند که پیامد این بحران هم خودش دچار فروپاشی میشود و هم در کشور خلاء ارتباط-رسانهای میشود.
نقش رسانه در مهندسی افکارعمومی و پیشبرد اهداف کشور در حوزه دیپلماسی عمومی بر کسی پوشیده نیست لذا وقتی رسانه ملی دست فرمانی متعارض با دولت و سیاستهای کلان کشور داشته باشد، نه تنها باری از روی دوش دستگاه سیاست خارجی در این مقطع حساس بر نمیدارد، بلکه هزینههایی را برای کشور و نظام میتراشد که شاید جبران آن سخت و حتی امکان ناپذیر باشد.