انطباق| سامان صابریان :این روزها بخاطر رویدادهای مختلفی که در کشور و منطقه طی سالها رخ داده است هر طیف و جناحی بسته به جریان سیاسی که در آن سرگرم است سعی میکند توپ را به زمین دیگری بیندازد و انگشت اتهام را به سمت مخالف نشانه ببرد در صورتیکه در بیشتر مواقع، واقعیت نکتهای متفاوت است.
همگان میدانند که در این یک سال و اندی پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسراییل و نابودی غزه، ترور سران مقاومت و سرنگونی بشاراسد وضعیت به گذشته باز نخواهد گشت البته عدهای معتقدند بهتر میشود و برخی مدعی هستند بدتر خواهد شد؛ قضاوت درباره بهتر و بدتر شدن وضعیت را به آینده باید واگذار کرد ولی اینکه چه شد به اینجا کشیده شد را نباید تحریف کرد.
اینکه پادوهای رائفیپور و ابراهیم رییسی روزگار نامبارک را به سقوط هلیکوپتر رییس پیشین دولت بچسبانند یا سعیدجلیلی بگوید ترور سردار سلیمانی بخاطر دولت روحانی بود و از این قسم ادعاها فقط خیانت به تاریخ و به حاشیه راندن باعثان و بانیان این روزگار است؛ همانهایی که به عاملان وضع موجود کمک کردند تا در مسیر اقدامات خود موفق باشند.
وضعیت امروز منطقه نه از ترور سردار قاسم سلیمانی شروع شد نه هفتم اکتبر و نه از سقوط ابراهیم رییسی و حذف سران مقاومت بلکه از روزی شروع شد که عدهای که خود را «امت حزبالله» میدانستند با چوب و چماق به منطقه سبز عراق هجوم بردند و بخاطر شکستن چند شیشه سفارت هکتاری آمریکا در بغداد، زمینه ترور قاسمسلیمانی و بقیه رویه این سالها تا سقوط بشار اسد و تفتیش مسئولان ایرانی در لبنان را رقم زدند.
وضعیتی که هر چند همه بلند بگویند اصلا هم درد نداشت ولی آه و فغانی که در این سالها سرداده شده حقیقت دیگری را به اذهان عمومی القا میکند.
در آن سالهای پسا داعش که همه سرمست پیروزی بزرگ بودند چرا باید راکتپراکنیهایی به زمینهای خالی سفارت هکتاری آمریکا صورت میگرفت که هزینه آن بسیار بیش از فایده آن بود؟! هزینههایی که سبب حذف وابستگان به کتائب حزبالله میشد و در نهایت وضعیت را به اینجا کشید! آیا آمریکا ضرر کرد یا بقیه؟! امروزه وضع به گونهای است که نیروهای امنیتی عراق کسانیکه به سفارت آمریکا چپ نگاه کنند هم سرکوب میکنند، زمزمه انحلال حشدالشعبی به گوش میرسد و وضعیت منطقه نیز که از روز روشنتر است! اینکه چرا در آن زمان جلوی اقدام خودسرانه قماش عراقی که خود را «امت حزبالله» میدانستند گرفته نشد تا پازل آمریکا برای تغییر در منطقه کامل نشود نکتهای است که نباید در زیر ابرهای حاشیهای پنهان شود.
آدرس اشتباه نباید داد و باید واقع نگر بود، وقتی در آموزههای دینی و قرآن کریم اشاره شده است که اسراف و زیادهروی حتی در انفاق نیز جائز نیست بیشک همچین روزهایی را پیشبینی میکردند که تندروی و اسراف احساسات چگونه میتواند دستاوردهای فراوانی را دچار مصائب گوناگون کند! وضعیتی که بیشک تایید میکند در علوم انسانی و وقایع اجتماعی نتیجه همیشه مانند ریاضی نیست که «۴=۲+۲» باشد.